محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

این روزها

این روزها بهترنم
اینقدر موسیقی با صدای بلند توی گوشم، گوش کردم تا ذهنم فکر کردن رو بذاره کنار و دست بکشه از حرف زدن حرف زدن با خودش و گلایه و گلایه کردن از من
اینقدر با خودم   و اون دخترک سرتق اندرونمحرف زدم و حرف زدم و منتش رو کشیدم و هر حرف زشتی زد و هرچقدر جیغ و داد کرد به روی خودم نمیاوردم و محکم بغلش کردم و گفتم دوستش دارم و بهش قول دادم در اولین فرصت ( یعنی شاید حداقل 3 سال دیگه) همون منی بشم که اون دوست داره حداقل تا 60 یا 70 درصد موارد و خلاصه کلی گل و بلبل بهشون شنون دادم
3 یا 4 بار با همسر صحبت کردم و 

و......
که اوضاعم بهتر شد
واقعا توی اون دو هفته زندگی نمی کردم یعنی الان یادم ینست چجوری گذشت

البته که طی همون مدت پسرکم رو از شیر گرفتم و دیگه الان مستقل از من زندگی میکنه-به اون طفل نازنینم هم حتما خیلی سخت گذشته اون دو هفته لعنتی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.