محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

واگویه های دل

خب امسال هم عاشورای حسینی تمام شد . برای همه تمام شد چه آنهایی که با شنیدن مصیبت های امام و خاندانش اشک ریختند و بر سر و سینه کوئبیدند چه آنهایی که طبل زدند چه آنهایی که نوحه خواندند و چه آنهایی که ...... . همه میدانیم که حسین (ع) برای هدفی بزرگ قیام کرد تا جایی که حتی به قیمت شهادت فرزند 6 ماهه اش هم از این هدف دست نکشید. درست که خیلی  از ما که بر حسین و مصائبش اشک میریزیم شاید ذره ای هم به هدف امام حسین فکر نکنیم، درست که خیلی از ما که بر سر و سینه میکوبی برای حسین (ع) از فردای عاشورا دوباره میچسبیم به دنیا و مکیدن خون دیگران، درست که خیلی از ما که بر حسین و خاندانش نوحه میخواینم شاید هدفمان فقط کسب درآمد باشد و...... همه اینها درست، چرا که ما انسانیم و از انسان جز این انتظار نمی رود ولی ولی همین ماها بوده ایم با همین وصف و اوصافمان که عاشورا و امام حسین را 1400 و اندی سال زنده نگهداشته ایم آن گونه که امروز هست و اینگونه دل میسوزاند . فکر کردن و تعقل کردن بدون دل دادن چه فایده ای می تواند داشته باشد پس اول باید دل داد و دعا کرد که تعقل هم بیاید

این روزها از بسیاری دوستان دیده و ندیده ام خواندم و شنیدم که وای صدای طبل ها اذیتمان میکند ولی این مردم شکم پرست فقط برای شکم خودشان اینجور نذری میپزند و نذری میدهند و .... اما منم هم یک سوال اساسی از آنها دارم، شما کجای این قافله عشق بودید، ما که خطاکاریم سعی کردیم جایی در گوشه کنار این قافله عشق داشته باشیم مگر یک دزد یک دروغگو یک بی نماز یک بداخلاق یک منافق یک قاتل یک.... نمیتواند عاشق باشد خب ما با همه بدی هایمان عاشق بودیم شما که روشنفکرید و اهل تفکر کجا بودید عزیزان دلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


بعدا نوشت

 دوستان وبلاگی منظورم به هیچکدوم از شما نبود

خواهرها فرشته اند

یکی دو هته است بعد از ظهرها میرم فرهنگسرا به عنوان شغل دوم ( شنیدم ممکنه پولی پرداخت نشه بابت حضورم دعا کنید درست نباشه چون 70 درصد علت ضور من بحث مالیش بود. همچین دختر راستگویی هستنم من :) )  خلاصه روزها تا شب بدو بدو بیرونم و شب کوفته و له میرسم خونه و ی حاظری میخوریم یا اینکه میریم خونه مامانم شام میخوریم و بعدم لالا و صبح باز روز از نو روزی از نو به هیچ کار خونه نمیرسم اصلا دیروز خواهر کوچیکه زنگ زده که این روزا خیلی درگیری میخوای تا وضعیت کارت معلوم میشه بگو من روزا که بیکارم برم خونتون کارات رو بکنم و واستون غذا بزارم ، الهی قربون این فرشته های زمینی برم من، خدایا هیچ دختری رو بدون خواهر مگذار بر روی زمینت، آمین

http://www.iranzanan.com/user_contain/003907.php


واقعا متاسف میشم از خوندن این مطالب، دلم میگره و قصم میشه،  به خاطر همین قوانین مزخرف یکی ازنزدیکان من بار و بنه زندگیش رو برداشت و رفت ی کشور دیگه،  فکر کنید ی زن تنها و غریب با ی بچه 4، 5 ساله رفت ، تن به سختی غربت داد ولی حاظر نبود قانونی ناجوانمردانه فرزندش رو ازش جدا کنه، پاره تنش رو، فرزندی که طی این 4 سال پدرش ی بار هم سراغش رو نگرفت و هیچ هزینه ای بابات مخارجش پرداخت نکرد و این مادر نازنین به هر سختی و مشقتی بود وسایل رفاه خودش و فرزندش رو فراهم کرد اما قانون که چشم و گوشش کوره کجا اینا رو میبینه. البته قبول دارم قانون باید کلی باشه ولی چرا یک قانون کلی در ایران وجود نداره تا از حقوق مادران و فرزندان حمایت کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در کلاس های حقوق  که از اساید میپرسیدیم علت این قوانین ظالمانه رو میفرمودن چون بعدش خودتون میخوایید دوباره شوهر کنید و بچه دست و پاگیرتون هست و مردان هم قبول نمیکنن بچه ی زن رو از شوهر قبلی اکثرا و باز مییاد در دادگاه و اشک و ناله که من مرد بالا سر ندارم و مجبورم به ازدواج و این مرد هم حاظر نیست بچه یکی دیگه رو جمع کنه و ...، ولی نمیدونم چرا این اساتید محترم خودشون رو همچنان در اعصار گذشته مدفون نگه داشتن، باباجان ی زمانی زن بینوای ایرانی چشش به دست مردی بود که زندگیش رو تامین کنه و مجبور بود بره زیر یوق مردی برای زندگی مجدد که حاظر نبود فرزند این زن رو تحمل کنه، حالا که درصد بالایی از زنان جامعه خودشون قادر هستند با کار خارج از خونه زندگی خود و فرزندشون رو تامین کنند و..... حداقل به قضات اجازه داده بشه اگر مادرخاهوان نگهداری از فرزندش هست اون رو در اولویت قرار بدن نه صرف اینکه طرف پدر فرزند هست و لیاقت نگهداری از اون رو نداره حتی

دست عباس چون جدا شد، محشری در خیمه ها شد

دنیا به فدای سافی لب تشنگان، ابالفضل

نظرتون چیه دوستان؟

خانم بهاره مهرجویی مطلبی درباره خیانت زنان شوهردار نگاشته که تهمینه میلانی کارگردان سینمای ایران آن را در صفحه فیسبوک خود انتشار داد. در این مطلب می خوانید: