اول از همه سلام
دوم اینکه بچه ها از 3 شنبه عصر مجدد رفتن و ایندفعه خواهر میگه برای 10 روز بمونیم
سوم اینکه 4 تیرماه تولد پسر بزرگه است من میگم عصری بریم من و باباش هم و براش جشن بگیریم و شب برگردیم بعد اینکه بچه ها خوابیدن، باباش میگه اگر کاری نداشتم، و....
و موضوع مهم تر اینکه پسر کوچیکه به سبزی خوردن میگه علف :))))))))))))))))))) چند روز قبل که برگشتن مامان ی خورده هم سبزی باخودشون آورده بودن و جاتون خالی سر سفره که نشستیم یهو پسر کوچیکه چشمش که افتاد به سبزی ها درخواست علف کرد برای خوردن :)))))))))))))))))))))))))))))) یعنی دقیقا به من گفت علف بده