محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

کتاب یک زن

سال ها قبل کتابی دانلود کرده بودم به نام یک زن، رنج و رهایی نوشته سیبیلا آلرامو- نزدیک یک هفته است توی خونه و محل کار در صورتی که وقت میکردم این کتاب رو میخوندم و امروز 5شنبه که مدیرعامل تشریف نداشتن وقت بیشتری داشتم و تقریبا 25 صفحه آخر رو خوندم
آخ حال دلم بد شد 
داستان مادری است که مجبور به ترک فرزند است برای داشتن آزادی
چه داستان ملموسی
فرزند این عزیز جداشده از تن مادر

آخ مادر-یک زن به کدامین گناه زن شده و به کدامین جرم مادر
چه تعداد مادر در گستره  تاریخی زندگی زنان مجبور بوده است 

مجبور به انتخاب بین خودش و فرزند
چه تعداد مادر مجبور شده برای زنده بودن روح خودش جسمش را به مرگ تدریجی دوری از فرزند ملزم کند

امان از مردان

امان از قوانین مردانه

امان از تملک جسم و روح یک زن 

و خود من چند بار خودم را غافلگیر کرده ام در حین فکر کردن به رفتن ررفتن و رفتن. 

به کجا . چرا؟ 

به کجاییش جوابی ندارد و چراییش برای اینکه من دیگر من نیستم نه اینکه ناراحت باشم از من امروز، نه اینکه عاشق فرزند و همسر نباشم

نه

اما من، من دیگر من نیست. آن دختر رها از دنیا 
اما در همان حین فکر کردن هم پاهای رفتنم بسته است دو وزنه از عشق

فرزندانم

همسر که خب حتما چند روزی و چند صباحی ناراحت خواهد بود و بعد عصبانی و بعد رها از فکر من
مادر بینوایم که در این رنج .... و پدرم
خواهرانم با رنجی دائمی که روز به روز تبدیل می شود  به خاطراتی تلخ و شیرین از بودن من،  خواهند ماند و زندگی خواهند کرد
اما فرزندانم
فکر کردن به قطره ای اشک که از چشمان زیبایشان خواهد چکید هم پای رفتنم را می شکند
بنظرم بیشتر زنان حداقل برای یک بار هم که شده به رفتن به ناکجا آباد فکر کرده اند در روزی سرد و مه گرفته

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.