محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

اثرات مفید کلاس حضوری

5 جلسه است که نازنین پسر بزرگه  میره کلاس ژیمناستیک نزدیک خونه و توی این چند جلسه یکی دوتا اتفاق خیلی خوب افتاده،

1- اول اینکه دفعه اولی که مربی بهش گفت تا 10 بشماره پسرکم با صدای پایینی شروع کرد به شمارش در حد درگوشی حرف زدن( البته فکر کنم مربی حتی انتظار نداشت بچه بلد باشه تا 10 بشماره :) ) بعد از اون جلسه من توی خونه کلی تشویقش کردم و جلوی همه هی اعلام کردم پسرم اینقدر قشنگ تا 10 شمرده و بعد هم گفتم فقط اگر ی کم بلندتر میشمرد بهتر بود و بقیه هم همراهی کردن و حالا پسرکم با صدای رسا و بلند و خیلی زیبا وقتی مربی بهش حین تمرین میگه بشمار، شمالرش میده

2- دوم اینکه وقتی میرسیم جلوی سالن تمرینش، زودتر از من و باعجله پله ها رو میره پایین و تا من برسم کفش هاش رو هم ردرآورده و گذاشته توی جاکفشی و رفته داخل و میشنوم که با صدای بلند سلام میکنه و میدوه سمت مربی و بچه ها تا اونجایی بایسته که مربی بهش میگه

3- سوم اینکه سعی میکنه به بهترین شک ممکن حرکاتی رو که بهش آموزش میدن تکرار کنه

اما چند مورد هم هست که هنوز مایه نگرانیم هست

1- خیلی خیلی اهل رعایت قانون و نظم هست، اینم تقصیر خودمونه که اینجوری تربیتش کردیم، یعنی برخلاف همه بچه ها اهل شیطنت هستن این بچه نازنین من وقتی توی سالن میپره و بدو بدو میکنه و... که مربی بهش بگه، یا اینکه میره سمت وسایل و نگاهشون میکنه ولی تا وقتی مربی نگه ازشون استفاده نمیکنه و....- توی پارک هم که میریم و مثلا میره سرسره بخوره خیلی مرتب میره از پله ها بالا و نظم و نوبت رو رعایت میکنه و اگر کسی هلش بده که زیاد اتفاق می افته یا ازش رد شه و... صرفا بنسده میکنه به اینکه اجازه بده من برم نوبت من بود، خب کسی هم که گوش نمیده بهش، البته وقتی خودم همراهش باشم هی به بچه هایی که هلش میدن یا نمی زارن سر بخورهیا میخوان نوبت تابش رو بگیرن  و... با جدیت و مهربونی یادآوری میکنم حقش رو و میگیرم اونم به تبعیت از منگاهی  همون رفتار رو تکرار میکنه-درواقع منعتقدم به اینکه باید یاد بگیره حقش رو مطالبه کنه نه فقط تذکر مودبانه بده :)

2-وفتی مربی میگه همه برن کنار دیوار بشینن معمولا بدو بدو میره نفر آخر میشینه اگرم هنوز همه ننشسته باشن اینقدر فاصله میزاره بین خودش و اونمایی که نشستن که لاجرم همون نفر آخر میشه بازم

3- خجالتی نیست و اگر بچه های سالن باهاش حرف بزنن باهاشون صحبت میکنه ولی خب خودش هنوز اهل باز کردن سر صحبت نیست که البته این رو میزارم پای اینکه هنوز بچه است و نمیدونه در چه زمینه ای میتونه شروع به صحبت کردن بکنه با دیگران


کوچیکه هم که جیگری شده با کلماتی که ما میفهمیم یا نمیفهمیم باهامون حرف میزنه و نظر میده و امر و فرمایش میکنه بهمون-جالب اینه که ایشونم کارتون ها و نماهنگ های انگلیسی رو ترجیح میده به فارسی و میبینم که گاهی وقتی میخاد بگه بریم یا برو یا ... ( درواقع فعل رفتن) میگه گو :)))))))))))))) فکر کنم قاطی کرده بچم چون هم توی کارتون های انگلیسی میشنوه هم وقتی داداشش فوتبال بازی میکنه میشنوه ( داداشش میگه گل ولی خب این میشنوه گو گویا ) چون اگر توپ رو هم با پاهاش شوت کنه میگه گو -یکی از آرزوهام داشتن بچه هایی است که  حداقل دوزبانه باشن و زبان های دیگه رو مثل زبان مادری بدونن


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.