فعلا این روزا رو با لذت بردن از ادای آوایی کلمات توسط پسر کوچیکه و ساخت و استفاده از کنایه ها و ضرب المثل ها و .... توسط پسر بزرگه به شب می رسونم
1- پسر بزرگه: گوشی من دستشه و داره بازی میکنه که می فرمایند مامان بین اینجا عجب اوضاع خراب بندر خرابه
اوضاع چجوریه مامان؟
خراب بندر خرابه بعد زا تفحص معلوم شد منظور خراب اندر خراب هست
2- دوباره در حین بازی با گوشی من
پسر: مامان من اون مار رو زدم و خوردمش ولی خب خودمم غذای بقیه شدم چقدر همه گرسنشونه اینجا اصلا خیلی تخور، مخوره
3- مامان بیا علایم راهنمایی و رانندگی یادت بدم و ... واقعا یادم داد آخه من فرق بین علامت توقف ممنوع و توقف مطلقا ممنوع رو نمیدونستم که ایشون فرمودن تو اونی که ی ضربدر داره می تونی نگه داری و بعدش زود بری ولی تو اون یکی که ی خط داره اصلا نباید وایسی حتی ی انچ ( ی اینچ یعنی خیلی کم در فرهنگ لغت پسر ک من) والا پلیس میاد و ماشینت رو می بره
کوچیکه هم گاهی یک کلمه رو تکرار میکنه و گاهی فراموشش میشه
صدای گوسفند و گریه و سگ و کبوتر رو درمیاره و برای بقیه حیوانات از صدای ب با فتحه استفاده میکنه-حیوانات رو میشناسه از روی عکس و میمون و اسب آبی رو میگه البته میمون رو میگه می و اسب آبی رو میگه آب و البته موش رو میگه مو و ببر رو ب( با فتحه)، ولی خرس و شیر و گورخر و عقاب و جغد و قورباغه و پروانه و پنگوئن و زرافه و خرگوش رو به علاوه حیوانات اهلی تشخیص میده از برکت کتابهای فراوانی که برای بزرگه خریده شده- حسابی به کتب خوندن علاقه داره و روزی ی بار نصف کتابخونه رو میکشه بیرون و بنده خدا خاله وسطی