محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

دلم 200 تا بچه میخواد :))))))))

کوچیکه جدیدا، ی کار بامزه یاد گرفته قبلا صدا میزد من رو ولی الان وقتی کاری داره با ی لحن قلدرمابانه صدام میزنه-جواب ندم م عمولا میاد با دستش میزنه بهم  که خب قبلا هم اینکار رو میکرد ولی امروز صبح که باز کله سحر من رو بیدار کرده بود با دعوا من رو برده بود توی سالن و مجبورم کرده بود واسش تلوزیون روشن کنم و بزنم روی فلش، و کاسش رو هم چبیس کنم و بزارم روی میز،  هی از میخواست منم همراه اون به تلوزیون توجه کنم-منم که خوابم میومد هی به زور ی چشم رو باز میکردم میگفتم آهااا و باز چشام رو میزاشتم رو هم، تاا اینکه بچه شکمش کار کرد و برای صدا زدنم ی کار جدید کرد، دیدم وایساده و از همون فاصله تقریبا ی متر و نیم بینمون  خودش رو به سمت من کمی خم کرده و دستاش رو برده به سمت پشتش و با قدرت سرم داد میزدنه که ماممممممممممممممم و وقتی دید دارم نگاهش میکنم با دستش اشاره به پوشکش کرد و رفت به سمت حمام و بعد وسط راه ایستاد و برگشت سمت من و  با دستش  به منمامر کرد که دنباشل برم، یعنی میخواستم قورتش بدم با همون بوی پیپیش :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

نظرات 1 + ارسال نظر
دل آرام یکشنبه 12 اردیبهشت 1400 ساعت 12:55


خوردنی شده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.