محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

توضیح

آقا مواخذه نکنیدم در ارتباط با پست قبل که آی تو محیط کار جای کاره فقط نه وقت گذرونی و کتاب خوندن، بابا جان مسئولیت پذیرتر از من نیست :)))))) ولی اگر شما هم نزدیک یک ساعت و نیم تقریبا 400 صفحه ایمیل چک کنید گاهی هم بیشتر و توی جور واجور کار دنبال کاری بگردید که شرکتتون بونه شرکت کنه و مراقب باشید یزی از دستتون در نره و بار سنگینش روی دوشتون باشه و بعد استرس تهیه اسناد و فرستادنشون توی زمان مقرر و با اتفاقات رنگارنگ داخل شرکت و..... ممکنه ساعت یک که شد یهو مختون بپوکه و بخواد ی هوایی بخوره بهش، منم اگر میشد ی 40،50 صفحه ای کتاب میخووندم هیمن و ه9مین

خیلیم خوبم اصلا-همین الان ساعت 2 و اندی روز 5 شنبه توی محیط کار نشستم منتظرم ببینم کی میخواد این بسته مناقصه من رو که با هزار بدبختی و زحمت بدون کمک حتی یک کارشناس خودم جمع کردم، خودم بستم خودم .... بفرسته آزانس پستی برای ارسال به تهران اعصابمم خورد که همه انداختن گردن من و تشریف بردن منزل، انگار من میخوام مناقصه شرکت کنم و قراره اگر برنده شدیم پولش بره تو جیب من، دههههههههههههههههههههه بعد هم که برنده شدن هیچ کس نیست بگه دست درد نکنه این همه سال زحمت اینکارا رو کشیدی و استرسش رو تحمل کردی، نه دیگه میگن وظیت بوده و کم کاری هم ممکنه انجام داده باشی که ما خبر ندرایم پس تشویقتم نمیکنم که هیچ سر مسائلی که به تو مربوط نیست توبیختم میکنیم هزارتا کار رنگارنگ دیگه هم که همش استرس داره میریزیم سر گروه دو نفره بخشتون

بماند

خدایا خودت راضی باش

نظرات 1 + ارسال نظر
دل آرام پنج‌شنبه 30 بهمن 1399 ساعت 14:58

ببین یه مدیر داشتیم صبح می‌نشست به خواندن اخبار، یه کامپیوتر متصل به نت بود و صبح و ظهر و. عصر همه نوبتی میرفتن به نت وصل می شدن خبر میخوندن و وبگردی می کردن.
مدیرمون اعتقاد داشت ذهن خسته میشه و باید یه کم با اخبار و وبگردی خستگی اش رو در برد.
پس راحت بشین کتاب بخون

ای ول به اون مدیر

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.