محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

عشق های کوچولوم و این روزها

پسر کوچیکه دیگه راه میره البته که هنوز چهاردست و پا رفتن رو ترجیح میده به افتادن و توی راه رفتن پسرک من-ی چیز جالب دیگه اینکه  که بالا بعد از درآوردن دندونهای پیشش یهو آسیاب هاش دراومده جای نیش هاش، یادم نیست چجوری بود سر اولی ، ولی مگه اول نیش درنمیاد بعد آسیاب؟ الانم که پایین میخواد دندون دربیاره و تبدیل شده به ی بچه نق نقو و بداخلاق ، طفلک بنظرم دهنش خیلی درد میکنه چون دیشب که میخواستم دست بزنم به لثش و ماساژ بدم حتی نمی زاشت دستم بره سمت لثه متورم پایینش-نمیدونم اینم میخواد یهو دوتا دندون باهم دربیاره آخه پسر بزرگه خیلی از این شاهکارها داشت

بزرگه هم که هر روز شیرین تر و شیرین تر میشه-دیشب با خواهر کوچیکه برده بودیمشون بیرون ی راهی برن ، یهو نزدیک پارک چشمم افتاد به ی خانوم که سگش رو داشت توی چمنا راه میبرد، همون جایی که پسرک من میره قایم باشک بازی میکنه و از سنگهایی که گذاشتن  و به چشم بچه کوه و صخره میاد بالا میره و روی چمناش پشت درختا دراز میکشه و قایم میشه و گاهی هم بیلچه میبره برای خودش دونه میکاره و....، به خانومه گفتم که عزیزم اینجا اسمش پارک هست و جای بچه ها، چرا سگتون رو آوردین، بچه های من و دیگران روی این چمن ها بازی میکنن و می افتن و دراز میکشن و.... فرمودن خب نیان توی چمن برن تاب و سرسره بخورن، و..... (_ حالا حرف های ایشون مهم نیست) یهو دیدم پسرکم از دور دست خالش رو کشیده اومده پیش ما و چسبیده به پای من و با صدای بلند و هیجان زده و عصبانی به خانومه میگه اینجا پارکه جای بچه هاست چرا سگتون رو آوردین؟ یعنی همون حرف های من رو می زد ، نمیدونم کی شنید کی ضبط کرد که اینجوری یهو پخششون میکرد 

دیشب داشت با باباش روی لبتاپ بازی میکردبعد به بابش میگفت این قسمتش آب هم داره، باباش میگفت آره داره، پسرک میگفت آب جوش ؟ باباش میگفت نه آب جوش که نداره این بازی، اون مال فلان بازی هست که بابا جان حرف خنده دار میزنی ها-پسرک  هم فرمودن نخیر میخواستم امتحانت کنم بابا-بعد چند دقیقه صدای پسرک میومد که بابا چراغ رو انتخاب کن، باباش میگفت خیلی فکر خوبی بود باشه ، پسرک اگه چراغ رو بندازیم توی آب ذوب میشه؟ باباش نه چراغ از چوبه خیس میشه باز حرفت خنده دار بود هاپسر نخیر بازم میخواستم امتحانت کنم منظورم توی آب جوش بود

نظرات 1 + ارسال نظر
یاسی‌ترین سه‌شنبه 14 بهمن 1399 ساعت 22:25 http://yasitarin.blog.ir

از دست زبون این بچه‌ها

زبون نگو ...... از قد و قواره خودش بزرگتره این زبونش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.