محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

گنجشگک از قفس پرید

تسلیت میگم به همه اونایی که با شنیدن صدای استاد شجریان دلشون حال و هواش عوض میشد، گرفتگی میرفت و لطافت بعد بارون میومد جاش

دیروز بعدظهر داشتیم یمرفتیم پیش بابا که توی مسیر طبق معمول برای اینکه حوصله پسر بزرگه خیلی سر نره بهش گفتیم شعر بخونه و اونم واسمون خوند که ای ایران ای مرز پرگهر، ای خاکت سرچشمه هنر و..... اتا رسید به سنگ کوهت در و گوهر است، خاک دشتت بهتر از زر است و بعدش رو یادش نبود از باباش کمک خواست و.... خلاصه بعد ایشون همسر خواس ی شعر بخونه که خب مرغ سحر رو شروع کرد، البته یکی از شعرهایی که ما معمولا میخونیم همین مرغ سحر بوده و هست ولی خب دیروز جاش بود که خونده بشه ( امروز دیدم همایون شجریان هم وقت دفن پدر بزرگوارش همین شعر رو خونده)

همسر میخوند و پسر بزرگه انتهای هر بیت رو تکرار میکرد با باباش

همسر میخوند که : ظلم ظالم ، جور صیاد/آشیانم داده بر باد  

من : توی حال هوای خودم و شنیدن آواز با صدای استاد شجریان در حافظم

پسربزرگه: میگم گنجشگک توی قفسه یعنی یا آزاد؟

باباش : چی؟

پسر بزرگه: میگم این گنجشگک که این جوری گفته توی قفسه یعنی؟

من: نه آزاد شده مامان جان



نظرات 1 + ارسال نظر
یاسی‌ترین سه‌شنبه 22 مهر 1399 ساعت 13:56 http://yasitarin.blog.ir

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.