جوجه کوچولوی من پرواز رو شروع کرد.بله دیشب آقا پسر بزرگ ما نیومد خونه و مامانش کل دیشب رو دلتنگش بوده.آخ که چقدر پریدن جوجه ها برای خودشون شیرین و برای مامانشون پر از دلتنگی و پرپر زدن دله.دیشب فکر می کردم به روزهای پیش رو اینکه ممکنه روزی بیاد که به دلیل فاصله و مسافت من نتونستم روزها یا هفته ها یا شایدم ماه ها پسرکم رو نبینم در آغوش میکشم نبوسم و... آخ دلم براش تنگ شده
کجا رفته؟
رفته خونه خاله کوچیکه من