دیشب میخواستم بخوابونمش میگفت خودم میخوابم و منظورش این بود کنار من دارز بکش بعد فرمود واسم قصه بگو-منم گفتم امشب شما قصه بگو من خیلی خسته ام-گفت بلد نیست و بلاخره راضی شد و شروع کرد به قصه گفتن این اولین قصه بلندی هست که گفته
یکی بود یکی نبود-اون قدیم قدیما چندتا دایناسور بودن میخواستن ی آدم آهنی بخرن-رفتن آقای مغازه دار گفت پول باید بدین پول خیییییییییییللللللییییییی زیییییااااادددددددددد( بامزه چشاش رو گرد میکنه و دهنش رو غنچه و صداش رو کلفت و بعد و با هیجان میگه خیلی زییییاددد) -با هعم گفتگو کردن( بخدا خودش اینجوری میگفت) یکی گفت بریم نونایی بپزیم یکی گفت بریم کمد بسازیم یکی این و گفت یکی اونو گفت ولی هیچ نتیجه ای نداد-ی چند روزی گذشت ی پول دیدن توی خیابون رفتن بردارن ی ماشین اومد و اون رو برد-بعدش رفتن گفتگو کردن یکی گفت بریم ی کیسه الماس پیدا کنیم یکی گفت بریم نون بپزیم یکی گفت بریم کمد بسازیم باز یکی اینو گفت یکی اونو گفت و نتیجه نداد-ی روز دیگه ی پول دیگه دیدن توی خیابون و رفتن برداشتنش و رفتن مغازه ولی آقالی مغازه دار گفت پول بیشتری لازم دارن و از ایجنا به بعد فرمود مامان بقیش رو خودت بگو
من هم عرض کردم که نتیجه این شد باید با هم مشورت کنیم عزیزم و برای بدست آوردن هرچیزی باید زحمت بکشیم
دیروز اومده بغلم و میگه مامان بچه بزرگ شد دیگه نی نی نیار خب چون باز باید مراقبش باشی-میگگم چشم مامانی -بعد فکر میکنه و میگه ولی خب من ی خواهر میخوام باید ی خواهر بیاری-میگم نه دیگه شما ی برادر داری بسه دیگه-اخماشو میکنه تو هم با صدای بلندتر میگه نه من خواهر میخواممممممم-میگم خب داد نزن چرا خواهر میخوای-میگه چون خواهر کارای خوب مهربونی میکنه
کوچیکه نمیدونم چرا اینقدر شبا بدخوابی میکنه-از ساعت 9 به بعد میخوابونمش-میخوابه تا دو ساعت بعد، گریه میکنه شیر میخوره و دوباره میخوابه و بعدش باز دو ساعت دیگه و نهایت ساعت 2 و 3 به بعد گریه گریه که یعنی بغلش کنم و ببرمش توی خونه راهش ببرم و نشون بدم همه خوابن و بعد هم بزارمش توی گهواره بخوابه بعد ببرمش توی اتاق پیش خودم و باز حدود ساعت 5 باز این پرسه تکرار بشه انگار از خوابیدن خسته بشه بچه -بعضی شبها بدون دعوا انجام میدم ولی بعضی شبها خیلی خسته ام و خوابم میاد و حسابی دعواش میکنم جوری که مامان بنده خدام یا از صدای جیغ و گریش یا صدای دعواهای من بیدار میشه و اول ی فصل من رو دعوا میکنه که این چه بچه بزرگ کردنه برای خواب خودت سر بچه داد میزنی، بکشش اصلا، و بعدم میگرتش از من و میگه برو بخواب-امیدوارم زودتر تموم شه این مدل خوابیدن های دومی
سلام.
به نظرت پاسخ دادم
سلام. آرشیوهایی که در بلاگفا بازگردانی میشن متاسفانه فقط با فرمت blogfa. هستن و از سرویسهای دیگه نمیشه یه فایل گرفت و آورد آپلود کرد توی بلاگفا و بعد دید که پستهای اون سرویس اومده این ور . متاسفانه این امکان توی هیچ سرویسی وجود نداره. باید خود سرویس دهنده ها این امکان رو قرار بدن که متاسفانه این کار رو انجام نمیدن و نخواهند داد (در این سالها ندادند و بعد از این هم نمیدهند) .
برای همین هیچ چارهای وجود نداره که شما بتونی پستهات رو از بلاگ اسکای برونبری کنی و بیاری و در بلاگفا درون ریزی کنی (ایمپورت و اکسپورت) و بعد پستها نمایش داده بشه . تنها راهش همونه که گفتم اونم قابلیت درون ریزی نداره . فقط میشه تو آرشیو شخصی نگهش داشت :) جایی نمیشه ریختش تا پستها آنلاین بشن :)
خیلی ممنونم آقا هاتف گرامی از وقتی که گذاشتید
خدا نگهدارش باشه انشالله
ممنون از لطف شما
سلام
فرستادم برات دیروز در قسمت پیام خصوصی های بلاک اسکای تو چککن
خیلی ازتون ممنونم-حتما نگاه میکنم-شرمنده نمیدونستم بخش جدای داره
یا دندون درمیاره، یا اضطراب جدایی داره. ببین کدومه.
دندون که درمیاورد ولی تموم شده اما این تغییر رویه در خوابش اصلاح نشد