محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

محبوب دلم

دیروز، امروز، فردا

گنج قارون

آقا این پسر کوچیه من فکر میکنه من و باباجونش روی گنج نشستیم
ایشون همین که جیش میفرمایند اندر پوشکشان، بدو بدو تشریف می برن پشت در دستشویی و اعلام میکنند که باید برن و شسته بشن
برنامه مامانش هم برای از پوشک گرفتنش بعد عید هست که حداقل 3،4 ماه بگذره از زمانی که از شیر گرفته شده و فشار نیاد بهش یعنی ی همچین مامان با فکر و شعوری هستم من
این وسط دلم به حال پولامون میسوزه و آتیش میگیره :))))))))))))))
البته تصمیم گرفتم از شرت آموزشی استفاده کنیم ولی می ترسم که دیگه نزاره پوشکش کنیم و ...............
کلا کوچیکه خودش رئیسه درواقع بچه رئیسه

حرف های قشنگ، نتایج : حرف های مفت

فرموده اند حق اولاد پرداختی بسیار ناچیز است و کفاف فرزندآوری نمیکند و درواقع توجیه برای عدم ازدواج و فرزندآوری است.   درسته

فرموده اند مادران خانه دار باید تکریم شوند و اجرت المثل دریافت کنند.     درسته

درنهایت یک سری حرف های قشنگ نتیجه گرفته اند

۱- در بودجه کشور و برنامه پنج ساله، افزایش حقوق کارمندان و کارگران فقط برای متاهلین و به نسبت تعداد فرزندان افزایش یابد تا طی چند سال اجرت المثل بانوان خانه دار واقعی شود.

۲- برای کارمندان و کارگران مجرد به جای افزایش حقوق، وام ازدواج در نظر گرفته شود.

۳- به تعداد فرزندان، ماهانه حق اولاد متناسب با وضعیت اقتصادی روز جامعه در نظر گرفته شود.

۴- افراد سرپرست خانوار در اولویت استخدام و ارتقاء شغلی قرار گیرند.


بنظر من که مفت مفت بود نتیجه :)))))))))))))))))))))

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را


مجموعه کتاب آتش بدون دود رو تمام کردم نوشته نادر ابراهیمی

آتش، بدون دود، رمان بلندی است اثر نادر ابراهیمی که در هفت جلد منتشر شده و نویسنده در آن پس از اشاره به زیبایی‌های ترکمن‌صحرا در سه جلد اول ، در چهار جلد بعد به شیوه‌ای داستانی-تاریخی به بیان مبارزات انقلابی معاصر پرداخته است.


برای مدت تقریبا دو ماه ذهنم درگیر ، درگیر بود
و هنوز هم درگیر انقلابم، درگیر عللش، درگیر اتفاقاتش، درگیر آدم هاش
قصد دارم کتب بعدی که میخونم کتاب 53 نفر بزرگ علوی باشه 


ی چیز خنده دار هم بگم
کل مدتی که داشتم کتاب آتش بدون دود رو میخوندم با هر اتفاق  با هر اسمی سرچ کردم توی گوگل که بدونم داستان قهرمان کتاب نزدیک به کدوم فرد اتقلابی هست و چیزی پیدا نکردم جز اینکه بیشتر گیج شدم و گم شدم در اتفاقات عجیب و غریب و نهایت آخر داستان دیدم که نویسنده گفته این داستان رو از خودم گفتم بیخود دنبال واقعیت عینیش نگردید :))))))))))))))))))))))))))))) البته که به خیلی از واقعیت ها ها هم اشاراه کرده و خیلی از اسامی کتاب واقعی هستن 

اللاها چه میکنی با من

آقا من ی اخلاقی خاصی دارم نمیدونم گنده، یا خوبه
کلا دوست ندارم کسی متوجه دستشویی رفتنم بشه علی الخصوص در جمع
یعنی کسی نزدیک دستشویی باشه ، اگر از جیششششششششششششششش بترکم بازم نمیرم دستشویی و....
بدوه دفعاتی که توی شرکت داشتم می ترکیدم ولی چون همکاری توی حیاط شرکت که سرویس های بهداشتی هم اونجاست داشته با تلفن حرف میزده یا نیروی خدمات داشته آبیاری میکرده درخت ها رو یا .... نرفتم دستشویی و با مکافات تحمل کردم در حدی که چشام فکر کنم رنگش عوض شده بوده :))))))))))))))))))))
بله بله، درسته، مازوخیسم دارم در این زمینه 

علی ایحال، صبح اومدم شرکت با دلپیچههههههههههههههههه، بدو بدو رفتم سمت حیاط که سرویس بهداشتی اونجاست میبینم در قفله
اومدم دو طبقه بالا به همکار واحد خدمات میگم لطفا کلید حیاط رو. بده، میگه خودم میام در رو باز میکنم
منم در راستای حفظ همون اخلاقیات خاصم، گفتم نه زحمت نکش کلید بده خودم باز میکنم، ایشون هم بلند شد دسته کلید داد و با صدای بلند فرمود، این کلید در حیاطه، اینام کلید های در دستشویی، خودتون میتونید باز کنید؟
یعنی همه همکاران به شکر و میمنت ایشون فهمیدن من دارم میرم دستشویی
خدا رو شکر این اخلاق هم به چالش کشیده شد :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

یاد دبیرستان بخیر

بعدا نوشت: آقا دوستان پیام میدن که عجلو درسته
ممنون از همشون
البته که اجلوب فکر کنم بیشتر سازگاره با ما چون قصد جلب کردن هست برای نماز جماعت :))))))))))))))))))))))))))))


یادتونه دوران راهنمایی و دبیرستالن نماز جماعت ظهر زوری بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و چقدر نمازخون بدون وضو و چقدر نمازهای نادرست و.....

الان وضعیت شرکت ما اونجوریه
یعنی رئیس محترم میاد زل میزنه تو چشات که الجلوب الصلاة ( درست نوشتم یعنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بیسوادیه دیگه)
حالا دبیرستان مدیر خانم بود، همه دخترا هنوز یا پ+ر+ی+د نبودن یا به هرحال منظم تر بود اوضاعشون
الان من برای این رئیسان محترم توضیح بدم ( البته از نظر من که موردی نداره از نظر اونا بی حیایی میشه خب:)))))))))))))))))))) )
من آی+ یو +دی دارم خب، هی جلو میاد تاریخ پ+ر+ی+و+د+ی+م یعنی نامنظم بودم بدتر شدم
بعد لکه +بینی دارم
بعد غ+س+ل واجب ممکنه دارم نرفته باشم
سر آخرم اصلا دلم نمیخوا اینجا نماز جماعت بخونم 
شاید اصلا با آقای جماعت مشکل دارم و.....
همون نماز تنگ غروب خونمن رو ترجیح میدم به نماز توی شرکت شاید
خلاصه پر رو تر از اینا منم، پرورو تر از من اینا
بساطی داریم هر روز